بعضی از شماها ده سال، بعضی هشت سال، بعضی هفت سال، بعضی پنج سال، بعضی دو سال زجر کشیدید؛ یک روز اسارت هم بسیار است؛ یک ساعت اسارت در دست دشمن غدّار جبّار بیدینِ دستشستهی از انسانیّت هم سخت است. این هم یکی از نمایشهای اسلام بود. ما هم اسیر داشتیم، ما هم بین اسرا محکوم داشتیم که محاکمهشان کردیم، محکوم شدند مثلاً به زندان، ما هم اسیرها را نگه داشتیم. امروز اسرائی که از ایران میروند، چه بخواهند، چه نخواهند، چه رؤسایشان اجازه بدهند، چه اجازه ندهند، تصویری که از اسلام و از رأفت اسلامی و از اخلاق اسلامی در ذهن آنها است، آن تصویری است که ما میخواهیم، نه آنکه دشمن خواسته. اسرائی که تا گلولهی آخرشان را مصرف کرده بودند، بعد دستشان را بالا کرده بودند، از ساعت اوّل، این بچّههای جوان ما در جبهه، آب قمقمهی خودشان را دادند به آنها. بعد آمدند اینجا، در سربازخانهها، در اردوگاهها، در خانهها؛ آن غذایشان، آن بازیشان، آن تفریحشان، آن کار یاد گرفتنشان، آن عزاداریهایشان، آن جلساتشان و آن کارهای فراوانی که میکردند. شماها غالباً خبر ندارید؛ یک وقتی اگر این فیلمهایی را که تلویزیون مکرّر اینجا پخش کرده ببینید، خیلی تعجّب خواهید کرد، وقتی مقایسه کنید. آنها هم اگر وضعیّت شما را بدانند، حقایقی را خواهند فهمید.