در روایت دارد که در هر سفری که پیغمبر اکرم سه نفر را میفرستادند، یکی را امیر میکردند بر آن دو نفر دیگر حالا شاید دو نفر هم باشد؛ الان یادم نیست،]امّا[ سه نفر که قطعی است سه نفر را پیغمبر یک جایی میفرستاد، اَمَّرَ اَحَدُهُم؛16 یک نفر را امیر بر آن دو نفر دیگر قرار میداد. امیر قرار میداد یعنی چه؟ یعنی هر چه او گفت، امر او واجبالاطاعه است برای اینها. فرق اسلام با غیر اسلام این است که در غیر اسلام و در بساط طاغوت، آن کسی که امیر شد، وقت غذا هم که رسید، میگوید که چربتر آن را بگذارید جلوی من؛ وقت غذا پختن هم که میشود، میگوید من امیرم، پس شما چه کارهاید؟ بروید ظرفها را بشویید، غذا را هم خودتان درست کنید. در اسلام نه، امیر و غیر امیر، غذا را با هم میخورند؛ گرسنگی هم باشد، با هم میخورند؛ کار هم باشد، با هم تقسیم میکنند امّا هر چه این گفت باید آنها عمل کنند. اطاعت از دستور فرمانده واجب است، حکم عقل است، حکم شرع است، حکم تجربه است.