حالا داخل باند نباشید، یعنی چه؟ خب، بالاخره انسان بینشی دارد، آدم از یکی بدش میآید، از یکی خوشش میآید، به یکی ارادت میورزد، به یکی ارادت نمیورزد، یک دولتی را قبول دارد، یک دولتی را قبول ندارد، یکی را میپسندد، یک کاری را نمیپسندد؛ خب چه کار کند؟ یعنی اصلاً روی ذهن خودش دستمال ببندد که نبیند؟ نه، تشخیصتان مال خودتان، داشته باشید، چه اشکال دارد؛ امّا گروهها و باندها و تیمها و جریانها و خطوط بر اساس این بینشها فعّالیّت میکنند، عزل و نصب میکنند، حرف میزنند، در انتخاباتها دخالت میکنند، در گزینشهای گوناگون دخالت میکنند؛ اینها باید در شما نباشد. برای خاطر فلان بینش که شما با فلانی خوبید، با یک کسی بیخودی بد بشوید، با یک جناحی بیخودی بد بشوید، یکی را بیخودی بکوبید، با یک گروه فعّال سیاسی همکاری کنید؛ نمیشود؛ اینها در سپاه متأسّفانه برنیفتاده بنده آدم صریحی هستم، شاید خیلی از شماها میدانید، اهل پردهپوشی [نیستم]، حقیقتاً بلد نیستم، نه اینکه بخواهم بگویم نمیکنم؛ نه، درست و خوب از آب در نمیآید بخواهم پردهپوشی کنم! طبق تجربه، همان راست و حسینی، بهتر ادا میشود در سپاه هنوز [چنین افرادی] هستند، بخصوص در آن بخشهایی که کار فکری انجام میدهند یا هدایت فکری دارند یا تأثیر فکری دارند؛ یک چنین چیزهایی نمیشود و نباید باشد. اینکه بروند در یک مجموعهای، یا بنویسند، یا بگویند، یا فکر کنند، یا تبادل نظر کنند، یا جمع و تفریق اوضاع سیاسی کشور را بکنند، به یکی بد بگویند، به یکی خوب بگویند، بعد هم صبح، لباس آرم سپاه بپوشند و بیایند در آنجا بِایستند، نمیشود؛ این را بنده قبول ندارم، این خلاف شرع است. خیلی خب، سیاسی هستند، بروند کار سیاسی بکنند؛ ما که نمیگوییم [نکنند]؛ در این لباس نمیشود.