حالا از حرف اصلی، خیلی دور نشویم. پس ورای این محاسبات معمولی یک دستگاه معقول قانونمندی وجود دارد که دستگاه غیب است؛ به آن باید معتقد بود. آن محاسبه را از کجا پیدا کنیم؟ از راه شرع؛ از راه عمل به تکلیف. ببینید، این عنوانهایی که ما در خلال صحبت به آن میرسیم، دقیقاً همان عنوانهایی است که مکرّر امام ما روی آن عنوانها تکیه کردند. ما وقتی سلسلهی بحث را ترسیم میکنیم، میبینیم بله، درست همین عنوانها سربند است؛ [از جمله] عمل به تکلیف؛ که امام میگفتند ما عمل به تکلیف میکنیم؛ ما برای پیروزی نمیجنگیم، ما برای جواب دادن به خدا میجنگیم؛ خدای متعال تکلیف کرده، ما عمل میکنیم؛ [اگر] پیروزی داد، منّتپذیر او هستیم؛ پیروزی هم نداد، باز هم از اینکه توفیق داد عمل به تکلیفمان بکنیم منّتپذیر هستیم. راز پیروزیها همین است. اگر انسان شرع را امام خود قرار بدهد، یعنی طبق آنچه تکلیف اسلامی و شرعی است قدمبهقدم حرکت بکند، یقیناً خواهد رسید. ما هیچ چیز کم نخواهیم داشت. چون آن محاسبهی غیبی یک محاسبهی بسیار دقیقی است، محاسبهگر آن خدا است؛ دستگاه حسابکنندهاش علم الهی است که «لا یَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّمّْوّْتِ وَلا فِی الاَرض»؛7 هیچ عاملی در آن محاسبه مخفی نیست. وقتی به ما گفتند شما جهاد کنید، امر به معروف کنید، اقامهی صلات کنید، ایتاء زکات کنید، صداقت در قول و عمل داشته باشید، از خلقیّات رذیله اجتناب کنید، اخلاص داشته باشید، گذشت داشته باشید و از این قبیل احکام الهی که یک مؤمن کامل، آراستهی به آنها است، وقتی این دستورها به یک انسان داده میشود، معنای آن، این است که در یک میدان مین که شما از آن هیچ چیز خبر ندارید، به شما یک کاغذ دادهاند و گفتهاند: دو متر برو، بعد سی سانت دست راست، بعد مجدّداً به طرف روبهرو، بعد از یک متر و نیم، فلان قدر دست چپ، همینطور باید شما بدقّت نگاه کنید و در این میدان حرکت کنید؛ [یک] عارف به نقشهی آرایش مینهای زیرِ زمین، این را نوشته به شما داده و میگوید آقا! اینجوری حرکت کنید؛ تعبّد یعنی این.