در نظام جمهوری اسلامی، هیچ کسی از جادّهی تقوای مناسب با شأن خودش [نباید خارج شود]. تقوایی که برای مسئولیّت فعلیِ من لازم است که بنده واقعاً باید پناه ببرم به خدا، به خاطر ضعفهای فراوان خودم و روسیاهیهای فراوان خودم فرق میکند با تقوای فلان برادری که فرمانده یک گردان سپاه است؛ او در همان حدّ تقوای خودش باید رعایت بکند. اگر رعایت نکرد، زیردست او میتواند مطمئن باشد که فرماندهی او ادامه پیدا نخواهد کرد؛ و به همین ترتیب تا برسد به بالا، تا برسد به خود اینجایی که بنده نشستهام که اگر تخلّفی انجام بگیرد، بدون اینکه کسی بخواهد دخالتی بکند، آن تواناییهایی که خدای متعال داده، به خودی خود مثل برف، زیر خورشید ذوب میشود. قوام مسئولیّت در اینجا، به وجود آن شرایط است؛ اگر در آن شرایط اختلال شد، اصلاً همه چیز تمام میشود. پس فرض این است که در نظام فرماندهی اسلامی باید سلسلهمراتب، دقیق و با خاطرجمعی به اینکه از ناحیهی فرمانده کاری بر خلاف حق انجام نمیگیرد و با ترجیح تشخیص او بر تشخیص خود و بیشتر احتمال خطا دادن در خود، تا در او [رعایت شود]؛ همه چیز بر این روال بایستی انجام بگیرد؛ نظم.