در مسئلهی وحدت، دو نقطهی اساسی یا دو جهتگیری هست که هر کدام بهتنهایی حائز اهمّیّت است. وقتی ما شعار وحدت میدهیم، این دو نکتهی اساسی باید مورد توجّه ما باشد و همینها است که برای زندگی عملی مسلمین کارساز است: یکی از این دو نکته عبارت است از رفع اختلافات و تنافسها3 و درگیریها و تضادها و کارشکنیها که میان طوایف مسلمین و فِرَق مسلمین از قرنها پیش تا امروز وجود داشته است و همیشه هم این تنافسها به ضرر مسلمین تمام شده است. و اگر برگردیم به تاریخ اسلام، خواهیم دید که زمام و مبدأ همه و یا قسمت اعظم این تعارضها و تنافسها برمیگردد به دستگاههای قدرت مادّی. ملاحظه کنید در تاریخ اسلام از اختلافات اوّلیّه مسئلهی خلق قرآن4 و امثال آنها تا بقیّهی اختلافهایی که در طول زمان بین فِرَق اسلامی، مخصوصاً در زمانهای بیشتری بین شیعه و سنّی اتّفاق افتاده است، تقریباً در تمام بلاد اسلامی، سر نخ این اختلافات دست قدرتها است.