بیانات و مکتوبات 1369


من آن روز به آقای واعظ‌زاده6 هم گفتم؛ ما نمیگوییم که بیایید سیاست را در سرلوحه‌ی کار قرار بدهیم که یک عدّه‌ای بترسند و اصلاً نزدیک نیایند؛ نه، امّا جهت این تقریب چه باید باشد؟ اصلاً تقریب برای چه؟ شیعه و سنّی برای چه به هم نزدیک بشوند؟ نزدیک بشوند که لشکر آمریکا را قوی‌تر کنند؟ خب، اگر آن‌جور بنا است در خدمت آمریکا باشند، صد سال میخواهیم نزدیک نشوند به هم؛ نه، «نزدیک بشوند» یعنی به سمت حاکمیّت اسلام پیش بروند، به سمت حکومت اسلامی یعنی به سمت جمهوری اسلامی در حقیقت پیش بروند. اینجا هم همین[طور]، ما اگر چه ممکن است تصریح نکنیم، یا روی تابلو ننویسیم این را امّا این اشتباه را نباید بکنیم که خیال کنیم سیاست را داخل این تشکیلات نکنیم که بتواند [کار کند]؛ نه، سیاست را داخل آن بکنید تا فایده‌دار بشود؛ حتماً بایستی روح آن و زمینه‌ی آن و جهت آن همان سیاستی باشد که حاکم بر انقلاب ما است و حاکم بر نظام جمهوری اسلامی است؛ حالا منتها نخواستید همه جا اسم بیاورید، نیاورید؛ نخواستید تصریح به این معنا بکنید، نکنید؛ ببینید مصلحت چیست؛ امّا واقع قضیّه این است. اگر فرض میکردیم که بنا بود این تشکیلات دست یک حکومتی مثل حکومت محمّدرضای پهلوی باشد، ما اگر میدیدیم آنها میخواهند استفاده کنند، قطعاً جهاد ما این بود که متلاشی کنیم آن را؛ بلاشک باید کاری میکردیم که از بین برود، [امّا] اگر میخواهیم باشد، برای این است که میخواهیم در خدمت این فکر و این انقلاب باشد.

«9»