فرصتها انصافاً فرصتهای ارزشمندی است. امروز در نظام جمهوری اسلامی، شما که رئیس یک دانشگاه هستید، میتوانید از بن دندان با اعتقاد راسخ احساس کنید و باور کنید که دارید به پیشرفت علمی کشورتان و به مردمتان کمک میکنید. این خصوصیّت جز در دورههای بسیار معدودی در محیط علمی کشور ما متأسّفانه وجود نداشته. آن وقتی که بر کلّ حیات سیاسی و اجتماعی یک کشور، حاکمیّت بیگانه مسلّط باشد، فکر میکنید دانش در آن کشور چه نقشی ایفا خواهد کرد؟ آن هم دانش پزشکی که قهراً کاری به مسائل سیاسی نخواهد داشت؛ [فرد] یک پزشکی میشود و خدمات ارائه خواهد کرد؛ غیر از این است که حالا فرضاً یکی برود و روزنامهنگار بشود که ممکن است بگوید میروم تا مبارزه کنم؛ امّا پزشک، طبیب و دردشناس و درمانشناس و عطوف و حنینِ3 نسبت به انسانها است؛ او درد انسانها را میجوید تا درمان کند و خدمات ارائه خواهد داد. آن وقت در یک جامعهای که کلّ جریان سیاست کشور در اختیار کانونهایی است که به نفع ملّت فکر نمیکنند و کار نمیکنند، هر دانشجویی که درس میخواند، نمیتواند مطمئن باشد به نفع مردم کار خواهد کرد؛ نه اینکه در آنچنان نظامی، هیچ کس به نفع مردم کار نمیکند؛ اشتباه نشود؛ چرا، با مجاهدت، کسانی درمیآیند و به نفع مردم هم کار میکنند، امّا روال کلّی این نیست؛ روال کلّی نفی سلامت زندگی در یک جامعه است.