بیانات و مکتوبات 1369


مطلب دوّم در مورد تذکّرات است. خب، جناب آقای ری‌شهری همان دو کلمه‌ای که گفتند، کافی است: حب‌وبغض‌ها را دخالت ندادن، دقیقاً بر مبنای شرع و قانون عمل کردن. ما هم همین را توقّع داریم؛ بیش از این من توقّع ندارم. منتها توجّه کنید به این که گاهی انسان خیال نمیکند دارد خلاف شرع میکند، امّا خلاف شرع است؛ گاهی اوقات به خاطر اینکه یک جاهایی اهداف بزرگ وجود دارد، مثلاً فرض کنید حفظ نظام ایجاب میکند که انسان یک کارهایی انجام بدهد، در جهاد اگر کفّار متترّس به مسلمین شدند،5 یعنی اسرای مسلمان را یا افراد شهروندان مسلمان را جلوی خودشان گذاشتند که ما نتوانیم به آنها حمله کنیم، گمان میکنم بین علما خِلافی6 نباشد، لااقل خیلی‌ها از [علمای] شیعه و سنّی گفته‌اند که کشتن این مسلمانها ایراد ندارد، دیه هم ندارد؛ با اینکه قتل نفْس حرام است. این به جای خود محفوظ؛ منتها دیده میشود گاهی متأسّفانه بعضی به شکلی این مبنای صحیح را [نادرست] به کار میگیرند که میشود همان «هدف، وسیله را توجیه میکند». یا گاهی یک وسایل غیر مباحی را برای یک مقصود خیلی کم‌اهمّیّت مباح میکنند. نظایر آن را ما داریم؛ من همین‌طور بی‌اطّلاع نمیگویم؛ موارد آن را من می‌شناسم. فرض بفرمایید که در یک گوشه‌ای از دستگاه‌های ما برای اینکه یک کسی متّهم است به اینکه فرض بفرمایید یک میلیون تومان یا پنج میلیون تومان یا ده میلیون تومان سوء استفاده‌ی مالی کرده، روشهایی را با این [شخص] در زندان به خرج میدهند و عمل میکنند که گناه این روشها بمراتب بزرگ‌تر از گناه ده میلیون تومان دزدی کردن است. این، جایز نیست. ببینید، خدای متعال در جاهای متعددی از قرآن راجع به حدوداللّه صحبت کرده: وَمَن یَتَعَدَّ حُدودَ اللهِ فَاُولئکَ هُمُ الظّْلِمون؛7 تعدّی از حدّ الهی نباید کرد. حد یعنی چه؟ حد یعنی همان خطّی که کشیده شده، آن مرزی که کشیده شده. کجا میشود کسی را مورد تعذیب قرار داد: وَ لیَشهَد عَذابَهُما طاّْئِفَةٌ مِنَ المُؤمِنین؛8 صریح هم هست. بایستی عذاب و شکنجه‌ای که به او میدهیم همه‌ی مردم ببینند؛ و آنجایی که تعذیب کسی جایز نیست، حرام است. این یک حدّی دارد، این حد را اگر یک سر مو تخطّی کردید، تجاوز از حدود الهی است؛ به این باید توجّه کنید. اگر چنانچه فرض بفرمایید به یک روحانی سوء ظن پیدا کردیم، یا یک تهمتی به او وارد آمد، بنا شد که او را بیاوریم به دادسرا، از او سؤال بکنیم، تحقیق بکنیم، بعد پرونده‌اش را به دادگاه بدهیم تا دادگاه رسیدگی کند، خب این یک روندی دارد؛ همین روند به شکل طبیعی‌اش باید اجرا بشود، یک ذرّه زیادتر نباید بشود. یعنی اگر چنانچه اتّهام این آقا ثابت نشده، حتّی شما حق ندارید اهانت اهانت زبانی، اهانت عملی به او بکنید. اینکه چون علیه این آقا چند گزارش آمده، شنیده‌ایم راجع به فلان کس یا فلان مسئله حرفهایی زده که ثابت هم نشده، حالا اگر هم ثابت بشود فرض بفرمایید ممکن است از روی غفلت بوده؛ ما باید این را از او سؤال کنیم خب، این مجوّز این نمیشود که اگر ما [او را] آنجا آوردیم، اوّل یک مقدار به او اهانت بکنیم، فحش بدهیم، با این استدلال که میخواهیم روحیه‌اش بشکند! خب این کار که روحیه‌اش بشکند، مگر چه هدف والایی است؛ چقدر این مُقدّمیّت دارد برای اهداف شما که مجوّز این باشد که باید به او اهانت کرد، به او بدگویی کرد، به او درشت گفت، یا احیاناً یک ضربه‌ای با دست به او زد؟ همه‌ی اینها باید محاسبه بشود؛ این خیلی مهم است.

«10»