و بنده هم همانطور که عرض کردم و توقّع آقایان هم هست، قبول دارم، من دفاع خواهم کرد از این دستگاه و از این تشکیلات؛ البتّه عرض کردم مواظب باشید که بشود دفاع کرد! یعنی جوری نباشد که خدای نکرده افرادی بیایند و مواردی را بگویند که آدم ببیند این واقعاً قابل دفاع نیست؛ کما اینکه گاهی اوقات اتّفاق هم افتاده. نمیدانم از اصفهان یا کجا [بود] که مثلاً فرض کنید آمدند گفتند یک جایی یک تابلو زدند که دادگاه [روحانیّت] است، بعد شنیدم الحمدللّه آن تابلو را برداشتند. خب، چه لزومی دارد؟ این آقا پیشنمازی است در محلّهی خودش، حالا یک غلطی هم کرده، آبرویش که نباید برود؛ باید مجازات بشود. این تا آمد داخل این دستگاه، مردم نگاه میکنند ببینند اینجا چیست؛ میبینند دادگاه روحانیّت؛ [میگویند] عجب! معلوم میشود که آقا احضار شده دادگاه روحانیّت. خب این دیگر شب نمیتواند برود نماز با این وضعیّت؛ اینجوری است. یا مثلاً فرض کنید [در برخورد با پیرترها]؛ آقایان بحمداللّه غالباً جوانید و چه بهتر، امّا در مقابل پیرمردها و محاسنسفیدها، جوان باید رفتار جوانانه پیش بگیرد؛ هیچ طوری هم نمیشود؛ احترامش کنید، محترمانه با او حرف بزنید، تأدّب کنید. تأدّبات خیلی تأثیر میگذارد تا او ضمن اینکه میترسد که حتماً باید هم بترسد از لحاظ درونی هم منفعل بشود. میبیند یک جوانی اینجور مؤدّب، اینجور صحیح و با منطق با او حرف میزند. خداوند انشاءاللّه کمک کند به شما، توفیقتان بدهد، تأییدتان کند. همهی ماها را خداوند هدایت کند که بتوانیم راه صحیح را بشناسیم، از آن راه صحیح برویم و انشاءاللّه اعمال و رفتارمان جوری باشد که اگر زِینی15 برای اسلام نیستیم، انشاءاللّه شِین16 هم نباشیم. والسّلامعلیکمورحمةاللّهوبرکاته