یک عمامهبهسر اگر چنانچه فرض کنید که خلاف کوچکی بکند، [چه ضربهای به اسلام وارد میکند]؛ این واقعیّتی است. اتّفاقاً یکی از مثالهایی که برای امام زدم همین بود؛ گفتم مردم در خیابان ایستادهاند منتظر تاکسی، یک وقت میبینند یک آقای عمامهبهسر جلوی یک بنز نشسته، یک سیگار هم اینجوری دستش گرفته حالا مردم میگویند سیگار وینستون است، ممکن است واقعاً هم سیگار وینستون نباشد، امّا وقتی آنجور آن ژست و آن هیکل را میبینند به نظرشان غیر از وینستون نمیآید از این راه ورودممنوع ناگهان همینطور میآید و رد میشود. خب این با وجههی روحانیّت در بین مردم چه میکند؟ ویران میکند دیگر؛ چه برسد به اینکه معلوم بشود که بله، آقا فلان عمل خلاف را انجام میدهد، فلان نمیدانم سوء استفادهی مالی را انجام میدهد، فلان سوء استفاده از قدرت را انجام میدهد، فلان عمل جنسی را انجام میدهد، فلان کار ناسالم را انجام میدهد! خب حالا یکیاش را دندان روی جگر میگذارند، دو مورد را، ده مورد را، وقتی زیاد شد میگویند خب هیچ، این طایفه هم فاسد شدند دیگر.