نه سردمداران رژیم آمریکا و نه دستنشاندههای حقیرشان در ایران در سال ۴۳ که امامِ ما را تنها و غریبانه از قم به تهران و از آنجا به تبعیدگاه بردند، گمان نداشتند که بزودی خود، گروگان عملکرد جبّارانهی خویش خواهند شد و نمیفهمیدند که این توطئهی شیطانی و این یورش کینهتوزانه به قلب جبههی حق، یکسره ابزار مکر الهی علیه خود آنان خواهد شد و زمینهی سقوط قدرت جبّار شاهی و زوال امپراتوری استکبار را فراهم خواهد ساخت. تسخیر لانهی توطئه و جاسوسی که با الهام از فرمان حضرت امام خطاب به دانشجویان و دانشآموزان دربارهی گسترش اعتراضات انجام گرفت، اگرچه عکسالعملی در قبال تهاجم جبههی استکبار علیه انقلاب به شمار میرفت، لیکن در عین حال جهادی ابتدائی بود علیه استکبار و علامتی از فرارسیدن نوبت سر برکشیدن جبههی حق و به هم خوردن موازنههای استعماری و در هم شکستن صولت5 آمریکا و بطلان تلقینات دههاسالهی آنان برای مرعوب کردن ملّتها.